آخرين حرفهاي سال 2003
اين جملات را در حالي مي نويسم كه آخرين لحظات سال 2003 در حال سپري شدن است. البته شايد تا اين مطلب به پايان رسيده ، به مرحله post & publish برسد ، سال جديد آغاز شده باشد ... پس همين حالا سال جديد را به اهالي اينترنت و بويژه ساكنان پهنه وبلاگها تبريك مي گويم و براي همه ، خاصه دوستان ديده و نديده اي كه از اين طريق يافته ام در سال جديد آرزوي موفقيت و بهروزي دارم.
در سالي كه گذشت براي نوشتن مجال اندكي داشتم و از همين روي بسياري از مباحثي را كه براي انتشار در نظر گرفته بودم همچنان در ميان يادداشتهايم دست نخورده باقي مانده اند ...
مي خواستم در اين لحظات در باب احوالات روزنامه نگاري در سالي كه گذشت بنويسم ، اما باز ديدم مجالي نيست!!! لذا تصميم گرفتم به جاي آن دوستان را به پايگاه اينترنتي Online Journalism Review ارجاع بدهم تا با خواندن مطلبي كه زحمت امثال بنده را كم كرده است ، تحولات دنياي روزنامه نگاري در سال گذشته را به صورت اجمالي مرور كنند. جايي كه Mark Glaser در مطلبي زير عنوان A Look Back at 2003, and What's on the Horizon for the Online News Universe به چشم اندازهاي دنياي خبررساني برخط در سال 2003 پرداخته است.
در ابتداي اين يادداشت مي خوانيم: سال 2003 براي روزنامه نگاري برخط (online journalism) سال پر آشوبي بود. Glaser غوغاي روزنامه نگاري بر خط را به سه مقوله نخستين «جنگ اينترنتي» ، افزايش تاثيرگذاري «وبلاگها» و «روزنامه نگاري شهروندي» يا همان citizen journalism تقسيم كرده است. او ضمن مرور وضعيت روزنامه نگاري در سال گذشته ، در مورد آينده آن در سال 2004 نيز پيش بيني هايي كرده است. در اين راستا Glaser پيش بيني هاي خود در مورد اوضاع و احوال روزنامه نگاري در سال 2003 را كه در آن خبر از رسيدن بلاگرهاي زيرك به حق و جايگاه حقيقي شان و اشتهار آنها داده بود ، به شهادت گرفته است...
اين هم از كلام آخر سال 2003 و از طرفي سخن آغازين سال 2004!!! يك بار ديگر براي همه دوستان بويژه دست اندركاران و علاقمندان مقوله
ارتباطات سالي سرشار از كاميابي آرزو مي كنم. راستي! از بابت اشتباهاتي كه احتمالا در سال گذشته در اين وبلاگ از من سر زده ، عذرخواهي مي كنم و اميدوارم كه تعداد آنها زياد نبوده باشد.

«اشلي هاي فيلد» در اكتبر سال 2000 ميلادي به عنوان جوانترين فردي كه تا به حال به عضويت كميته اجرايي بي بي سي درآمده است ، به بي بي سي پيوست. او عهده دار مسووليت خروجي بي بي سي بر روي اينترنت ، تلويزيون تعاملي و عرصه هاي تازه اي مانند خبررساني از طريق تلفن همراه و ... مي باشد. گفتني است 
طبيعتاً مسائل بسياري در خصوص اين شيوه نامه وجود دارد كه مي توان در مورد آن در اين جا بحث كرد با اين حال من خودم را با بسياري از دستورالعملهاي آن موافق مي بينم: «روايت خبري خود را با پرسش آغاز نكنيد چرا كه خواست مخاطب دادن اطلاعات به اوست نه اينكه به وادي پرسشهاي يك مسابقه 20 سوالي كشانده شود و ...»
جمع آوري شيوه نامه هاي خبرنويسي رسانه هاي مختلف هميشه يكي از علائق من بوده است و تصور مي كنم دست اندركاران رسانه ها هر يك به نوعي شيفته اين مقوله كه من آن را معادل عبارت انگليسي Style Guide فرض كرده ام ، باشند.در اين راستا هنگامي كه مشغول نوشتن مطلب قبلي بودم ، تصميم گرفتم براي تكميل مباحث آن ، يك شيوه نامه خبرنويسي الكترونيك را معرفي كنم و حالا مجالي يافته ام تا آن تصميم را عملي كنم.
ريچارد سمبروك -مدير BBC News- در اين باره مي گويد: هر زمان كه كسي مطلبي را براي بخش خبري
ماجرا از سال 1500 ميلادي با آمدن انتشارات Wynkyn de Worde كه به عنوان شاگرد پدر صنعت چاپ انگلستان(Thomas Caxton) نخستين چاپخانه را در كنار كليساي سنت برايد(St Bride) بنيان نهاد ، آغاز شد...
مجري و پشتيبان اين طرح را هم احتمالاً آن دسته از روزنامه نگاران و بويژه عكاسان خبري كه با
اين عبارت زيبايي است كه نويسنده وبلاگ 



در
حتماً مي پرسيد عنواني كه براي اين مطلب انتخاب شده چه مفهومي دارد؟ راستش با آنكه آن قدر با نقل قول از اين وبلاگ و آن وبلاگ ميانه اي ندارم ولي وقتي جملاتي را كه زير اين عنوان آمده بود خواندم حيفم آمد بي تفاوت از كنار آن بگذرم. البته در يكي از اپيزودهاي آتي «سريال
بزرگترين سرمايه يك رسانه اخبار و اطلاعاتي است كه در اختيار دارد. هنگامي كه اخبار و اطلاعات توليد مي شود مي توان آنها را بارها و بارها از طريق رسانه هاي مختلف مورد استفاده قرار داد و از اين رهگذر يك رسانه در صورت توفيق در روز آمد كردن منظم و سريع توليدات خبري خود رفته رفته به يك مرجع خبري تبديل مي شود كه علاوه بر مخاطبان عام مورد توجه رسانه هاي ديگر نيز قرار مي گيرد.
اما براي تحقق چنين رسانه آرماني چه بايد كرد ؟ شناخت درست و واقع نگري مديران رسانه اي كه در پي چنين مدلي است مي تواند سرآغاز اين حركت نوين رسانه اي باشد. اما تداوم اين روند بدون حمايت و بسترسازي لازم ممكن نيست و يا اگر ادامه يابد به سر منزل مقصود نمي رسد.

نبايد فراموش كرد كه نسل جواني در راه است كه با «ديجيتاليزم» بزرگ شده است و خوانندگان پا به سن گذاشته روزنامه ها كه با چاپ بار آمده اند و به آن وفادار مانده اند در حال خروج از صحنه هستند بنابراين دور از انتظار نيست كه عرصه به دست روزنامه نگاري الكترونيك بيفتد. اگر چه كه در ايران حذف paper از newspaper و از دور خارج شدن كاغذ هنوز چندان عملي به نظر نمي رسد با اين حال بايد منتظر بود كه محتواي نشريات تغيير كند و تحت تأثير رسانه هاي الكترونيك فرم و شكل مطبوعات دگرگون شود. روزنامه ها همچنان به بقاي خود (البته نه مانند گذشته) ادامه مي دهند اما شكل و محتوايشان همانند محيط اينترنت پيوسته تغيير مي كند و از تعداد صفحاتشان كاسته مي شود.



