كاركردهاي رسانه اي جنگ عراق(4)
گزارشهاي سريع و زنده كه مستقيما از صحنه حوادث مختلف ارسال مي شود يكي از مهمترين نقاط قوت تلويزيون است اما اين مزيت در جريان جنگ عراق به يك نقطه ضعف بدل شد چرا كه اغلب خبرهاي فوري بدون ويرايش روانه آنتن مي شد. بدين ترتيب تلويزيون پيوسته اطلاعات مختلفي را منتشر مي كرد كه ارتباطي با هم نداشتند و مخاطب قبل از اين كه فرصتي بيابد تا قطعات اين پازل در هم و بر هم را كنار هم بگذارد با موج ديگري از خبرهاي غير مرتبط مواجه مي شد. اما روزنامه ها با چنين مسائلي رو به رو نيستند. به طور خلاصه مي توان گفت: نويسندگان و ويراستاران خبر در روزنامه ها براي مرور محتوا فرصت كافي دارند و از اين رهگذر اگر اقتضا كند مي توانند از رويدادي كه مثلا در راس اخبار ساعت ... تلويزيون است خبري يك يا دو پاراگرافي بسازند لذا شايد بتوان پوشش روزنامه اي خبرهاي جنگ را بنوعي گزارشگري «پيچيده در لفافه» و يا «بافته در بستري» به نام context ناميد.
گذشته از ويرايش بي شتاب و با طمانينه ، ماهيت فيزيكي خاص روزنامه اين امكان را فراهم مي كند كه آن را براحتي حمل كرد پس مخاطب در صورت تمايل مي تواند يك جمله يا پاراگراف يا ... را دو بار يا بيشتر بخواند. همچنين با كوچك و بزرگ كردن اندازه قلم تيترها مي توان به نوعي ميزان اهميت آنها را به خواننده القا كرد. خوانندگان معمولا براي مطالعه مهمترين خبرها به سراغ صفحه اول مي روند و مطالب تحليلي هم معمولا بروشني مشخص شده و قابل تميز هستند. اين مزيتها را سالهاست كه مي شناسيم با اين وجود ارج و منزلت آنها آن قدر هست تا در زماني كه مردم بار ديگر در طلب روزنامه هايشان به تكاپو افتاده اند دوباره توجهمان را معطوف شان كرده ، در اين برتري ها تامل كنيم.
ادامه دارد.............