كاركردهاي رسانه اي جنگ عراق(3)
شايد بتوان پوشش تلويزيوني خبرهاي جنگ را مشابه توفان شني دانست كه مخاطبان در آن به زحمت مي توانستند از اوضاع احوال اطراف شان بدرستي مطلع شوند. پوشش تلويزيوني خبرهاي جنگ با همه نفوذ و تاثيرات آن ، مخاطب را بر لبه تيغ نشانده بود و به اين ترتيب يك تلنگر كافي بود تا ... مخاطب مي خواست هر روز از وقايع جنگ مطلع شود و به شدت در پي درك اتفاقاتي بود كه هر لحظه رخ مي داد اما تلويزيون به جاي همه اينها مخاطبان را عصبي مي كرد. مخاطب نه تاب تحمل تماشاي خبرهاي تلويزيون را داشت و نه مي توانست از تماشاي آن چشم پوشي كند.
تينا براون كه علاوه بر نويسندگي ، بواسطه فعاليت در عرصه روزنامه نگاري (از ساندي تايمز ، نيو استيت من ، ساندي تلگراف ، تاتلر ، سوسايتي گرفته تا نيويوركر ، واشنگتن پست ، ...) بويژه در جامعه رسانه اي بريتانيا و ايالات متحده اشتهار دارد و در حال حاضر عهده دار اداره ميزگردهايي در شبكه تلويزيوني NBC است ، پوشش خبري جنگ عراق را چنين تصوير مي كند: «زمان در ميان هيجانهاي آني ، اميدهاي بي هدف و انتظارهاي بيهوده براي نقطه اوج خبرها گمشده بود... هر چه بيشتر تلويزيون تماشا مي كردم ناتواني آن در برآوردن انتظاراتم ، اشتياق و عطش من را براي پناه بردن به روزنامه ها بيشتر مي كرد».
تلاشهاي متهورانه تلويزيون براي به كار بستن شيوه روزنامه ها در شرح و توضيح خبرها اغلب دوام نداشت و ناتمام مي ماند چنانكه كوشش ولف بليتزر(روزنامه نگاري كه از دنياي روزنامه ها به تلويزيون آمده است) در CNN چنين فرجامي داشت زيرا باوجود بينش و تفسير قابل تحسيني كه در پس اين اقدام وجود داشت آنچه كه از صفحه تلويزيون به سوي بينندگان هجوم مي آورد صحنه هاي دل آزار و دهشتناك بمباران ، تانكها ، هلي كوپترها ، خبرنگاران با ماسكهاي ضد گاز و ... بود.
ادامه دارد.............