كاركردهاي رسانه اي جنگ عراق(1)
مارس يادآور بحراني است كه در اين ماه به جنگ بدل شد.
چند روز ديگر اولين سالگرد جنگي است كه به لحاظ رسانه اي انتخاب نامي براي آن براحتي ميسر نيست چنانكه در طول اين جنگ تعابيري كه رسانه ها براي گزارش وقايع آن به كار بردند باعث شد تا آنها را در رديف مخالفان ، موافقان و يا گروه بي طرف و يا حتي بي تفاوت قلمداد كنند. از همين روي برگزيدن عنواني براي اين رويداد مهم كه مدتها در كانون توجه رسانه ها و افكار عمومي جهان قرار داشت ، چندان ساده نيست(مبادا شائبه اي پديد آيد و ...). با وجود همه اين بيمها اجازه مي خواهم در ادامه اين يادداشت از عبارت «جنگ عراق» استفاده كنم. رويكردها و كاركردهاي رسانه اي جنگ عراق موضوع يكي از مشغوليتهاي ذهني من بوده است كه نظرات و تحليلهاي صاحب نظران علوم رسانه اي پيوسته به آن دامن زده است. در اين مجال سعي دارم ديدگاهي را كه البته در تعامل با ديگر نظرگاهها دستخوش تغيير و تحول نيز شده است ، ارائه كنم.
رسانه ها در جريان جنگ عراق از چند جهت مورد توجه واقع شدند كه احتمالا نخستين بعد آن را بايد كاركرد رسانه ها به عنوان واسطه گزارشگري بين رويدادها و مخاطبان برشمرد اما در همين حال رسانه ها از جنبه ديگري نيز زير ذره بين افكار عمومي به صورت عام و صاحب نظران علوم رسانه اي و ارتباطي به صورت خاص قرار گرفتند و آن خط مشي و ساز و كاري بود كه براي انتشار اخبار و رويدادهاي جنگ در پيش گرفته بودند. از اين حيث در عملكرد رسانه هاي مكتوب يا كاغذي و رسانه هاي الكترونيك تفاوتهاي مختلفي را مي توان سراغ گرفت و هم از اين روي بود كه با وجود غنا و سرعت خبررساني در رسانه اي مانند تلويزيون ، كم نبودند كساني كه براي درك بهتر آنچه كه در عراق مي گذشت دست به دامان روزنامه ها شده بودند و در كنار تماشاي تلويزيون ، در ميان صفحات روزنامه ها به دنبال گمشده خود مي گشتند چرا كه آنچه روزنامه نگاري سنتي (به مفهوم عام و روزنامه هاي كاغذي به مفهوم خاص) به مخاطبانش ارائه مي كرد خبرهايي بود كه اطلاعاتي از حاشيه و روند شكل گيري بحران(براي ايجاد بافت موقعيت) چاشني آن شده بود و البته به مدد عنصر ويرايش قالبي روان و مطابق با خواست مخاطب يافته بود.
در نهايت اين عوامل دست به دست هم دادند تا ترديدها در مورد نظريه پردازي هاي ناظر بر پايان عمر رسانه هاي مكتوب كه بويژه در ساليان اخير و در بحبوحه ديجيتاليزم و انقلابات رسانه اي وسعت بيشتري گرفته و بيش از پيش جدي مي نمايد ، حداقل در آن برهه زماني قوت گيرد. شايد بتوان درسهايي را كه روزنامه ها در جريان گزارش وقايع جنگ عراق گرفتند ، به صورت خلاصه چنين فهرست كرد:
1)دادن تحليلهاي ارزشمند به خوانندگان
2)دقت
3)كيفيت مقوله اي است كه با توسل به آن مي توان فاتح ميدان رقابتهاي رسانه هاي نو و سنتي شد.
ادامه دارد.............