چشم و هم چشمي هاي اينترنتي
در آغازين روزهاي ورود اينترنت به ايران رسانه ها و مطبوعات نخستين اركاني بودند كه از آن تأثير پذيرفتند. بدين ترتيب كه اينترنت علاوه بر آنكه منابع گسترده خبري را فراروي مطبوعات نهاد ، آنها را به رويكرد جديدي در جلب و جذب مخاطب سوق داد و آن چيزي نبود جز مسابقه ايجاد پايگاههاي اينترنتي روزنامه هاي ايراني كه در شكل گيري آنها بيشتر از آنكه مباني خبررساني الكترونيك و لوازم و اصول كار در محيط اينترنت محور قرار گيرد چشم و هم چشمي و تلاش براي عقب نماندن از رقبا مورد نظر بود.گويي
روزنامه هاي ايراني گم شده در اينترنت منتظر جادويي هستند تا موجب موفقيت آنها در عرصه جديد اطلاع رساني شود.
اغلب روزنامه هاي ايراني تنها در حوزه هاي عملياتي ارزان قيمت و كوچك از اينترنت استفاده مي كنند و با اين كار تنها در صدد تحكيم حضور يا تعيين قلمروي خود در اينترنت هستند. اين رويه را در واقع بايد منتظر بمان و ببينناميد. روزنامه هاي ايراني در اينترنت اختيارات خود را صرفا به اين وظيفه محدود كرده اند كه گزارشهايي را كه براي نسخه كاغذي آنها تهيه شده ، با كمترين تغيير و يا بدون هيچ تغييري به روي اينترنت منتقل كنند، روشي كه پيش از اين آزموده شده و با شكست مواجه شده است.
ادامه دارد..........

پيشگام بودن در محيط اينترنت براي موفقيت كافي نيست. بلكه بايد زبان رسانه جديد را شناخت تا به وسيله آن بتوان بدرستي با مخاطبان تعامل داشت. در دهه ۹۰ رسانه هاي خبري سنتي به دليل هراس از نابودي در مهلكه رسانه كشي انقلاب ديجيتال با اشتياق زياد به روزنامه نگاري الكترونيك روي آوردند اما با وجود سرمايه گذاري هنگفت، اغلب پيشگامان در ابتدا از يافتن زباني مناسب يا ايجاد الگوي حرفه اي موفق براي رسانه جديد شكست خوردند ولي رفته رفته رسانه هاي جديد كه به مدد اينترنت چند رسانه اي (Multimedia) شده بودند براي جذب مخاطب و تعامل درست با او به نتايج اميدواركننده اي دست يافتند.
با اين وصف استفاده از تجربه موفق كساني كه اينترنت، روزنامه نگاري الكترونيك و... از آن آنهاست مي تواند رويكرد رسانه هاي مكتوب ايراني را به اينترنت با موفقيت قرين سازد اگر چه كه امروز از ثمره تلاشهاي صورت گرفته در عرصه اينترنت به صورت عام و روزنامه نگاري الكترونيك به صورت خاص به شيوه اي غيراصولي بهره برداري مي كنيم.
بر اساس آماري كه يونسكو منتشر كرده است تعداد رايانه هاي متصل به اينترنت در سال ۱۹۸۱ حدود ۲۱۳ دستگاه بود در حالي كه اين تعداد پنج سال بعد (۱۹۸۶) به ۵ هزار دستگاه افزايش يافت.از اين لحاظ سال ۱۹۸۶ را بايد در روند رشد و فراگيري اينترنت يك نقطه عطف به حساب آورد زيرا به صورت ناگهاني تعداد كاربران اينترنت افزايش يافته است. جالب آنكه اين تعداد در اواسط سال ۱۹۹۹ به بيش از ۵۶ ميليون كاربر رسيد كه بيشتر به يك «انفجار» شبيه است تا يك روند رشد طبيعي. رشد و فراگيري شتابان اينترنت به عنوان يك ابزار اطلاع رساني ناشي از نقش اين رسانه در تحول ساز و كارهاي سنتي اطلاع رساني است...
پيش از آنكه بيش از اين از محور اصلي بحث اين نوشتار فاصله بگيريم به داستان اينترنت و تأثيرات آن بر رسانه هاي مكتوب ايراني و يا به اصطلاح همان روزنامه ها باز مي گرديم.
رشد و فراگيري انفجارگونه اينترنت كه در اواسط آخرين دهه قرن بيستم تقريبا به اوج خود رسيد سرمنشأ تحولات عميقي در زواياي مختلف زندگي بشر شده است. يكي از مهمترين پيامدهاي انقلاب اطلاعات ، تغيير نگرش نسبت به كاركرد رسانه ها و روزنامه نگاران است. در هم شكسته شدن انحصار سنتي اطلاع رساني و تمركز قدرت اطلاعاتي در رسانه اي مانند روزنامه يكي از ويژگي هاي بارز عصر اطلاعات است كه در نتيجه آن مرزهاي سنتي بين فرستنده و گيرنده اطلاعات از بين رفته است و اين امكان بوجود آمده تا كاربران اينترنت در توليد و انتشار اخبار دست به فعاليتهايي بزنند كه تا پيش از اين در قلمروي حرفه روزنامه نگاري قرار داشت.
در واقع فراگيري اينترنت روزنامه نگاري سنتي را به چالش كشانده است.يك جامعه شناس ژاپني در اين خصوص مي گويد:هميشه با شنيدن واژه روزنامه نگار معمولا شغل خاصي را تجسم كرده ايم ، اما در عصر اينترنت بين فرستنده و گيرنده اطلاعات فاصله اي وجود ندارد ، هر كس مي تواند در كار روزنامه نگاري شركت كند و مهارت بالقوه انتقال اطلاعات و دانش به ديگران را داشته باشد.
تا پيش از اين واژه روزنامه نگار به نويسندگان و گزارشگران ورزيده اي اطلاق مي شد كه در سازمانهاي خبري درگير خلق اخبار و اطلاعات و انتشار آنها بودند اما با پيشرفت فن آوري اطلاعات شيوه هاي كار با ابزار حرفه روزنامه نگاري بسيار آسان و فراگير شده است ، ضمن آنكه هزينه هاي سنتي آن نيز تا حدود قابل توجهي كاهش يافته يا اساسا از بين رفته است.
كارلوس لوييس آلوارس ، روزنامه نگار اسپانيايي ، مي گويد:خبر اتفاق نمي افتد بلكه خلق مي شود.اگر خبرنگاران نبودند خبر هم نبود بلكه فقط وقايع بودند. اما امروز اينترنت تمام اين مفاهيم را دگرگون وبه نوعي بي معني كرده است. چرا كه حالا تمام كاربران اينترنت مي توانند به خلق اخبار پرداخته ، به نوعي ايفاگر نقش اجتماعي روزنامه نگاران باشند.لذا اين سؤال كه آيا با فراگيرشدن اينترنت عصر حرفه روزنامه نگاري به پايان خواهد رسيد به شكل جدي تري ذهن روزنامه نگاران را به خود مشغول كرده است.
در اين راستا دولت نيز كه تا مدتها تماشاچي بود بالاخره با پي بردن به اهميت فن آوري اطلاعات وارتباطات دست به كار شد و به بسترسازي براي گسترش استفاده از اين فن آوري روي آورد كه بارزترين نمونه تحرك دولتي (اگر چه نمادين) طرح آزمايشي نخستين استان الكترونيك است كه هم اينك در خراسان در حال پيگيري و اجراست.البته اين طرح همچنان بيشتر از آنكه عملياتي و اجرايي باشد جنبه مانوري و تبليغي دارد زيرا از يك سو زمينه هاي فني و مالي مورد نياز براي اجراي طرح فراهم نشده و از ديگر سو به دليل ناآشنايي و يا نگرشهاي سنتي دستگاهها و ادارات مشمول طرح هنوز مقاومتهايي در برابر آن وجود دارد.
استانداري خراسان به عنوان متولي اين طرح بارها در مكاتبات خود با ادارات استان بر ضرورت اقدام سريع آنها براي ايجاد پايگاه اينترنتي تأكيد كرده است، اما در سايتهاي اينترنتي كه تا به حال ايجاد شده اطلاعات دندان گير ي نصيب مراجعه كنندگان نمي شود چرا كه با وجود عمر چندين ماهه و يا حتي در مواردي بيش از يك سال برخي از آنها ، اطلاعاتي كه بر روي اين سايتها قرار دارد اغلب قديمي است و از طرفي در مراجعه به آنها به لينكها و يا به عبارتي پيوندهايي بر مي خوريم (در نظر گرفته شده به منظور هدايت مراجعان به بخشهاي زيرين اين سايتها) كه غير فعال است و همه اينها حاكي از بي توجهي به ضرورت روزآمد كردن محتواي اين سايتهاست. البته وقتي در سايت استانداري خراسان كه عنوان پايگاه اطلاع رساني مادر را در استان خراسان يدك مي كشد به جز چند پيوند انگشت شمار به پاره اي از سايتهاي دولتي استان و نيز اطلاعاتي محدود در مورد استانداري و اخبار آن چيزي نمي توان يافت ديگر از پايگاههاي اينترنتي ادارات و سازمانهاي زير مجموعه استانداري خراسان انتظاري نيست
تحولات شتابان عصر ارتباطات با وجود مقاومتهايي كه در مقابل آن وجود داشته و دارد ايران را نيز مانند بسياري ديگر از كشورها متأثر ساخته و اگر چه ايران به لحاظ فن آوري ارتباطي در جايگاه مناسبي قرار نداشته و هنوز نيز ندارد ولي اين موج بسياري از شؤون زندگي ايراني را در نورديده و اغلب بخشهاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و... را با خود همراه كرده يا به حركت واداشته تا خود را با اين پديده هماهنگ كنند.



